بحرانی به نام « کارفرمایان زرد »

بدون اغراق اگر بخوام بگم، از اولین پروژه برنامه نویسی که انجام دادم حدود 15 سال میگذره…

زمان نوجوانی علاقه شدیدی به برنامه نویسی داشتم، به خصوص وب؛ اوایل برای خودمم جنبه ی سرگرمی داشت تا اینکه با انجام پروژه برای بقیه فهمیدم میشه درآمد هم داشت. سال های اول به دلیل اطلاعات کم، درآمد کمی هم داشتم. به مرور با گذروندن دوره های مختلف حضوری یا ویدیویی تونستم اطلاعاتم رو بالاتر ببرم و به واسطه علاقه، تدریس هم شروع کنم.

توی این سال ها، از طریق کارم، با افراد مختلفی با جایگاه های اجتماعی و علمی متفاوتی روبرو شدم و توی انجام پروژه هاشون کمک کردم. از همون اوایل برای خودم اونها رو دسته بندی می کردم تا بتونم تعامل بهتری باهاشون داشته باشم:

1- کارفرمایان درجه یک : کیفیت براشون مهم ترین فاکتور بود. حتی حاضر بودن بیشتر از حد عرف هزینه بکنن تا زمان بیشتری برای کارهاشون بزارم و کار باکیفیت تری تحویلشون بدم. حرفه ای رفتار می کردن و توی انجام پروژه همراه بودن. تقریبا تمامشون به مرور زمان تبدیل به دوستانم شدن.

2- کارفرمایان بی پول : همیشه دغدغه هزینه کردن برای پروژه هاشون رو داشتن. عموما دید صحیحی به تاثیر وب سایت و دیجیتال مارکتینگ نداشتن و این موضوع باعث میشد تمایلی برای هزینه معمول هم نداشته باشن؛ با این همه، به دلیل علاقه شدیدم به کارم، معمولا گروه دوم هم کارهاشون رو قبول می کردم ولی برخلاف گروه اول، هیچ زمان تبدیل به دوستانم نشدن.

با تغییر شرایط اقتصادی کشور، عوض شدن سبک زندگی، افزایش مراکز آموزشی بی کیفیت و ورود رسانه های اجتماعی به بطن زندگی افراد، به مرور گروه سومی هم به لیست مشتریانم اضافه شد.

3- کارفرمایان زرد : سمی ترین نوع ممکن در تعاملات و هزینه؛ عموما به دلیل گذروندن دوره های علمی و آشنایی کم به موارد فنی، فکر می کنن نوشتن چند خط کد هزینه ای نداره ! خودشون هم نمیدونن چی می خوان و دنبال فردی میگردن که ترجیحا مجانی پروژه هاشون رو به صورت فوری انجام بده.

برای شما

این گروه چند نشانه دارن که باعث میشه به راحتی شناسایی بشن :

  • کیفیت و دقت و سرعت براشون اهمیت فوق العاده بالایی داره
  • دچار سندروم پرفکشنیسم هستند ( سندروم پرفکشنیسم چیست؟ )
  • دارای مدارک علمی عموما معتبر، بدون ذره ای عمل ( زنبور بی عسل )
  • دائما ناراضی از تیم فنی و دائما به دنبال تیم فنی ایده آل ( که به دلیل نشانه دوم، نشدنیه… )
  • دغدغه مالی شدیدی دارن و برای گرفتن پایین ترین قیمت از تمامی شبکه های اجتماعی و کائنات کمک میگیرن
  • عموما اصرار شدید دارن در مذاکره اول، قیمت نهایی رو قبل از بیان نیازشون و تحلیل اولیه بگیرن
  • گارد شدیدی در برابر قراردادهای شفاف دارن

متاسفانه گروه سوم، گونه ای جدید از آفت های اکوسیستم استارتاپی ایران هستن و به نظر من تنها راه حل ممکن برای از بین بردن این گونه آفت ها، کار نکردن با اونهاست. خود من هم بارها پیش اومده برای این مدل از کارفرماها پیشنهاداتی آماده کردم تا بتونم پروژه ی اونها رو بگیرم ولی این کار، عمیقا اشتباه بوده…

نتیجه گیری

مهم ترین دلیل به وجود اومدن گروه سوم، داشتن آموزش های غلطه؛ اگر مسیر آموزشی درست طی بشه، یقینا فردی با شرایط گروه سوم به وجود نمیاد. من وظیفه خودم می دونم به عنوان یک فرد کوچیک توی حوزه فناوری اطلاعات، این مدل افراد رو آگاه کنم تا نه به اکوسیستم آسیب بزنن و نه خودشون آسیب ببینن.

اگر با خوندن این مطلب خودت رو شبیه گروه سوم دیدی، به نظرم نیاز هستش تا قبل از انجام هر پروژه ای، کمی اطلاعاتت رو بالا ببری، دغدغه هات رو برطرف کنی و نگاهت رو به شغل های وابسته به خودت اصلاح کنی.

خوشحال میشم تجربیات، راهکارها و نظرات دوستان رو در مورد برخورد با اینگونه کارفرمایان بدونم.

نویسنده مطلب: ایمان عباسی

منبع مطلب

به فکر سرمایه‌گذاری هستی؟

با هر سطحی از دانش در سریع‌ترین زمان با آموزش گام به گام، سرمایه گذاری را تجربه کن. همین الان میتونی با لینک زیر ثبت نام کنی و ۱۰ درصد تخفیف در کارمزد معاملاتی داشته باشی

ثبت نام و دریافت جایزه
ممکن است شما بپسندید
نظرات
  1. مهدی می گوید

    جالب بود.
    در خصوص آموزش های غلط کاملا با شما موافقم.
    متاسفانه تو هر کوچه پس کوچه ای یک دانشگاه شنگول و منگول باز شده که دارن کیلویی دارن مدرک میفروشن.

نظر شما درباره این مطلب

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.