لذت اولین نوشتن من !

شاید عنوان این نوشته یک مقدار کلی گویی باشه ، اما حقیقتاً آدم ها توی یک برهه ای از زندگی تغییراتی میکنن که خودشون وقتی به عقب نگاه میکنن اون منِ قبلی خودشون رو باور نمیکنن ، خود من زمانی که کارم رو شروع کردم(حدوداً ۱۳ سالم بود)باور نمیکردم که بخوام یه روزی کار و حرفه ای به غیر از الکترونیک رو دنبال کنم.
یعنی اینقدر این قضیه شدید بود که ساعت ها با دوستانم بحث میکردم و یه جوری بهشون حالی میکردم.حتی یه دورانی شده بود زمانی که اسم من توی مدرسه میومد همه یاد خازن و دیود میفتادن?
۱۶ عدد کلیدی عمر من بود توی اون سن بود که لذت کار های دیگه ای به غیر از سوزوندن انگشتم با هویه رو حس کردم ، دقیقا یادمه اولین روزی که اسم پایتون رو شنیدم با اکراه به سمت لپ تاپم رفتم و یه سرچ ریزی کردم اولین قسمت از آموزش های درک برنامه نویسی استاد گرامی ام (احترام زیادی براش قائلم) جادی میرمیرانی رو دیدم مغزم این شکلی بود که بووووم ? .

پسر تو تا الان چیکار میکردی ! یادمه اونقدر شوق داشتم که همون روز اول یه سر رسید برداشتم و شروع کردم به نوشتن ، لذت اولین نوشتن من از همونجا شروع شد.
بعد از دیدن فیلم های Boston Dynamics فهمیدم هنر برنامه نویسی با پایتون کار با Regex و اینا نیست اصل داستان یه چیز دیگه ای هست.

و اینجا بود که طبق عادت دوران بچگی ام (توی اون دوران همیشه سعی میکردم بیشتر از همه بدونم که البته تحریک اطرافیان باعث این قضیه می شد) رفتم سراغ برنامه نویسی هوش مصنوعی و این شروع اصلی زندگی تازه من بود.

اما صبر کنید شاید فکر کنید این شرح حال چندین ساله زندگی منه اما اینو باید بهتون بگم این فقط گذر یکماهه ای در زندگی من بود .
واقعا الان که به عقب نگاه میکنم منِ قبلی من با خودم زمین تا آسمون فرق داره !
شاد باشید ?