دانشگاه و آینده ؟ دانشگاه یا آینده ؟

از زمان انتشار مطلب اولم زمان نسبتا زیادی میگذره و در این مدت اتفاقات زیاد و تغییرات زیادی در حرفه و مهارتم صورت گرفت. مهم تر از همه این بود که ترجیح دادم در ویرگول به علاقه ی دومم یعنی نوشتن و حرف زدن رو بیارم.

در گیر و دار انتخاب نوع سخنان و مطالب در ویرگول بودم که تناسب علاقه و رشته ی دانشگاهیم رو سنجیدم و دیدم تقریبا هیچکدوم از علایق من در دنیای واقعی هیچ ربطی به دانشگاه ندارند.

برای شما

من برنامه نویسی می کنم ، آهنگسازی می کنم و می نویسم ! اما هیچکدوم از این ها ربطی به مهندسی کامپیوتر نداره :))

شاید پیش خودتون بگید مهندسی کامپیوتر و برنامه نویسی مرتبطه !!! پس ازتون دعوت می کنم این نوشته رو تا انتها بخونید 🙂

مرگ استعداد ها در دانشگاه

وقتی بعد از پاسخ نهایی کنکور متوجه شدم مهندسی کامپیوتر قبول شدم خوشحال بودم و حس می کردم قراره دنیا رو دگرگون کنم و مطالب به روز و جدیدی در حوزه تکنولوژی یاد بگیرم. ترم اول هم با مبانی برنامه نویسی گذشت و من که تجربه ی برنامه نویسی به زبان c داشتم اندکی توی ذوقم خورد و بعد از سپری کردن ترم دوم و سوم کم کم اون عطش من فروکش کرد و هرچی ترم ها به جلو میرفت ارتباط خیلی از درس ها رو با نرم افزار متوجه نمی شدم ( به طور مثال اندیشه ها ، وصایای امام ، انقلاب و … ) و همینطور در خیلی از درس ها رفرنس ها به حدی قدیمی بود که حس می کردم در رشته ی تاریخ کامپیوتر پذیرفته شدم !

از ترم دوم با برنامه نویسی وب آشنا شدم و در کنار درس و کار آهنگسازی ام می کردم اما دانشگاه من رو راضی نمی کرد ! محیطی تنها برای درس خواندن و نمره گرفتن بود ! هیچ تطابقی با بازار کار یا به اصطلاح واقعیت نداشت. از یکی از بزرگترین دانشگاه های ایران به یک دانشگاه غیرانتفاعی انتقالی گرفتم و سپس بعد از گذراندن دو الی سه ترم با یک انصراف از تحصیل تنها برای فرار از سربازی(!!) در یک رشته ی دیگه ثبت نام کردم. حالا پنج سال از اولین ورود من به دانشگاه میگذره و من حس خوبی نسبت به ترک تحصیل و حس بدی نسبت به دیر اقدام کردن برای ترک اون دارم !

مقصر اصلی ؛ دولت ها یا اشخاص؟

تصمیم ندارم علت ها و دلایل ریشه ای رو بررسی کنم اما به واقع مقصر کیه؟ دولت ها یا اشخاصی مثل من که تاب خوندن درس های دانشگاه و غیرکاربردی بودن اون رو ندارن؟

اگه از من نظر بخواید باید بهتون بگم مقصر اصلی دولته! روز به روز با کاهش ایجاد شغل و درامد اندک جوونا رو مجبور به ادامه ی تحصیل می کنه و انقدر این کار ادامه پیدا می کنه که سالیانه همانقدر که در کنکور کارشناسی شرکت کننده داریم در کنکور کارشناسی ارشد هم به همان میزان شرکت کننده وجود داره.

کشور ما در تحصیلکرده ترین دوران خودش قرار داره اما تحصیلکرده های پوشالی و بی پولی که در دنیای مهارت امروز تنها مهارتشون در پاس کردن دروس خلاصه میشه ( اکثریت )

عوامل دیگه ای مثل خانواده و فرار از سربازی برای آقایون هم نقش در این تحصیلکرده شدن کشور دارن که فعلا مورد بحث ما نیستن.

دولتی که نتونه کار و شغل برای جوونش ایجاد کنه در نهایت باید منتظر بشینه یا اون جوون و استعداد از کشور خارج بشه و یا از آرزوها و استعداد هایی که می تونست با اون ها به کشور خدمت کنه دست بکشه !

درس بخونیم یا نخونیم؟

اگه تصمیم شما مهاجرت به یک کشور جهان اول و صنعتی هست داشتن یک مدرک در گرفتن امتیاز هرچه بالاتر به شما کمک شایانی می کنه پس هدفتون این باشه درس بخونید چون زمانی که مهاجرت بگیرید در کشورهای خارجی با سطوح کاری مختلفی مواجه می شید که برای هرکسی کار با حقوق مناسب وجود داره!

اگه قصد مهاجرت ندارید باید ببینیم ژن خوب هستید یا خیر؟ اگر ژن خوب باشید قاعدتا در حال ترکاندن هستید و هیچ دلیلی نداره که به ویرگول سر بزنید و پست من رو بخونید اما اگر ژن خوب نیستید و قصد کار در ارگان های دولتی رو ندارید ( با توجه به حقوق ناکافی و تحقیر بسیار و عدم استخدام ) بهتره که به دنبال کسب یک مهارت که بهش علاقه دارید بپردازید و مطمئن باشید اگر واقعا ماهر باشید قطعا براتون کار هست. کاری که به دنبالتون می گردن و به اصطلاح روی هوا شما رو می زنن اما هیچوقت حقوقی که در ایران میگیرید به اندازه ی مهارت و حقتون نخواهد بود 🙂

نویسنده مطلب: محمد واحدی

منبع مطلب

به فکر سرمایه‌گذاری هستی؟

با هر سطحی از دانش در سریع‌ترین زمان با آموزش گام به گام، سرمایه گذاری را تجربه کن. همین الان میتونی با لینک زیر ثبت نام کنی و ۱۰ درصد تخفیف در کارمزد معاملاتی داشته باشی

ثبت نام و دریافت جایزه
ممکن است شما بپسندید
نظر شما درباره این مطلب

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.