مصاحبه در اپلای – تجربیات یک دانشجو علوم کامپیوتر

مقدمه

همونطوری که احتمالا میدونید، یکی از مهمترین بخش های فراند اپلای مصاحبه هستش. شما وقتی دارید ایمیل میزنید یا اپلیکیشن یک دانشگاه رو پر میکنید احتمالا پیش خودتون فکر میکنید که این فرایند خیلی شانسی هستش و ممکنه به بهترین رزومه از بدترین دانشگاه ریجکت بشید. اما وقتی مصاحبه میگیرید احتمال زیادی وجود داره که شما اون پوزیشن رو بگیرید. حداقل این هستش که درصد زیادی از قبولی شما دیگه شانسی نیست و بستگی به عملکردتون توی اون مصاحبه داره. پس هر مصاحبه رو جدی بگیرید!

من دانشجوی ترم ۵ ارشد علوم کامپیوتر در دانشگاه شریفم. پارسال (یعنی وقتی ترم سه بودم)، شروع به اپلای کردم. در مجموع ۷ مصاحبه از ۴ دانشگاه گرفتم (که پایین نوشتم)‌و فقط یکی از این مصاحبه ها به گرفتن افر منجر شد (که بعدا به دلایلی اون افر رو قبول نکردم و تصمیم گرفتم سال بعد اپلای کنم)!

امسال از دوتا گروه مصاحبه گرفتم تا این لحظه و هر دو بهم اوکی دادن و از یکی آفر گرفتم (که قبول کردم). حقیقتا تفاوت بین رزومه من با پارسال چندان نیست و تفاوت سر یک چیز بود:‌ عملکردم در مصاحبه!

این نوشته بر اساس مجموعه تجربیات من از مصاحبه توی رشته علوم کامپیوتر. هم من قرار نیست نسخه کلی بپیچم و فقط چیزهایی که دیدم رو میگم. این تجربیات در مجموع عبارتند از:

  • هشت مصاحبه از دانشگاه ETH
  • سه مصاحبه از موسسه IST
  • دو مصاحبه از دانشگاه Toronto
  • یک مصاحبه از دانشگاه SFU
  • یک مصاحبه از دانشگاه TUM
  • یک مصاحبه از دانشگاه Waterloo

همچنین اینجا جا داره از ملیکا فراهانی تشکر کنم که در مورد مصاحبه پروگرمینگ نکاتی رو گفت که به نظرم خیلی درست بود.

قبل از مصاحبه

از زمانی که به شما گفته میشه مصاحبه دارید تا زمان مصاحبه مهمترین زمان برای شماست. به نظر من شما نیاز دارید این کارها رو انجام بدید:

۱ – تشخیص نوع مصاحبه:

مهمترین کاری که شما باید بکنید اینه که بفهمید دقیقا چه مدل مصاحبه ای دارید. برای اینکه بفهمید چه مدل مصاحبه ای در پیش دارید سعی کنید کلمه به کلمه ایمیل ها رد بخونید (خیلی دقیق). در اکثر موارد شما میتونید بفهمید که منطق استادتون برای گرفتن دانشجو به طور کلی چی هستش و این مصاحبه کجای فرایند جذب دانشجوشه.

خیلی وقت ها استادها خودشون بهتون میگن که چهارچوب مصاحبه چیه. به این ایمیل دقت کنید:

چیزی که از این ایمیل برداشت میشه (و بعدا هم توی مصاحبه واضح بود)‌، این هستش که مصاحبه عمومی نیست و تکنیکاله (انواع مصاحبه رو در ادامه میگم). با توجه به اینکه این ایمیل رو بعد از زدن اولین ایمیل گرفتم معنیش اینه که منطق استاد این هستش که ببینه اپلیکنتش قراره چطوری یه سری مساله رو حل کنه. از خط دوم ایمیل هم مشخصه که احتمالا سوالایی قراره پرسیده بشه که شخص تا الان ندیده و خیلی عمومی نیست (مثل مساله های باز).

حالا این مورد رو ببینید:

این ایمیل بعد از اون اومد که این استاد یک سری از موضوعاتی که کار میکرد رو برای من معرفی کرد. این یعنی احتمالا قراره چهارچوب مصاحبه یه چیز کلی باشه که سوالهای عمومی پرسیده بشه. احتمال اینکه این استاد بره وارد جزییات تکنیکال بشه کمه (همینطورم شد)!

اگر از ایمیل استاد نتونستید چهارچوب مصاحبه رو بفهمید میتونید سوال کنید. کاری که من انجام میدادم این بود که به صورت غیر مستقیم سعی میکردم بپرسم که ایا باید چیزی اماده کنم برای مصاحبه یا نه. مثلا این جمله ای هستش که برای یکی از استادها فرستادن (اخر ایمیلی که زمان برای مصاحبه ست کردیم):

Also, I would be grateful if you let me know about the interview, it’s topic, and if I should prepare anything.

پس شما میتونید با سوالهایی (مستقیم یا غیر مستقیم)‌ از طرفتون بخوایید که چهارچوب مصاحبه رو براتون مشخص کنه.

۲- آماده شدن برای مصاحبه:

بعد از مشخص شدن چهارچوب مصاحبه، شما لازم دارید که برای اون مصاحبه اماده بشید. به صورت کلی (و بر اساس تجربه من)، مصاحبه ها به چند دسته تقسیم میشن:

  • مصاحبه های عمومی: توی این مدل مصاحبه ها معمولا هدف شناخت کلی شماست و سوالات عمومی پرسیده میشه. عموم بچه ها فکر میکنن این مصاحبه ها خیلی ساده هستند. ولی خب جالبه بدونید من توی یکی از این مصاحبه ها ریجکت شدم! به نظرم بهترین کار برای شما این هستش که یک دور تمامی سوالهای ممکنه و کلی برای این نوع مصاحبه رو برای خودتون بنویسید تا ذهنتون مرتب بشه و نخوایید وسط مصاحبه بهش فکر کنید. مثلا وقتی از شما در مورد بکگراندتون سوال میشه لازم نیست وارد جزییات درس های پاس شده بشید! یا مثلا از فیلان جزییات کارتون بگید. بجاش میتونید توی سه تا چهارتا جمله با کلمات تاثیر گذار جواب طرف رو بدید و بهش این حس رو بدید که شما ادم دقیقی هستید و الکی حرف نمیزنید! مثلا برای من اینطوری بود:

من صالح هستم. دانشجوی ارشد هستم در دانشگاه شریف که بهترین دانشگاه ایران در رشته منه. قبل از اینکه به این دانشگاه بیام در دانشگاه صنعتی اصفهان درس خوندم که بهترین دانشگاه توی شهرم و یکی از بهترین ها توی کشور ما بود. شش ماه اینترنشیپ در موسسه IST رفتم و با X کار کردم که منجر به مقاله در کنفرانس Y شد که یکی از بهترین کنفرانس ها توی این فیلده!

بعضا به جملات بالا موضوع تزم رو هم اضافه میکردم اما نکته اصلی اینه که شما سعی کنید که خیلی جمع و جور و منسجم جواب بدید. بعضی وقتا جواب زیاد دادن اتفاقا به ضرر شماست چون ممکنه نتونید اونقدری که فکر میکنید خوب همه چیز رو پرزنت کنید یا بحثو به یک طرفی ببرید که مصاحبه کننده حوصله اش سر بره یا نتونه دنبال کنه!

به صورت کلی به نظر من سوالهای این مصاحبه ها شبیه این سوالا هستند:

1. tell about yourself and background

2. what are your research interests

3. why you have picked this special area

4. where do you see yourself 5 years from now, continuing this area

5. why you have picked this lab

6. what is specific about working in this lab with this team and on this subject

7. how fluent are your communication skills

8. are you a better writer or speaker

9. are you a better listener or reader

10. how much supervision do you need

11. how would you establish a project from scratch, how would you estimate, plan, and execute

12. how often do you need to take a break

13. what is your working style, do you work regularly and persistently, or do you work in bursts

14. how easy it is for you to travel

15. what background do you have in CS?

16. what is your background in CS theory and math

17. what has been your most significant skill that has helped you throughout the years

18. do you have any non-academic experiences, how do you think it could help us
19. Tell me about your weaknesses

نکته اخری که در مورد این مصاحبه به نظرم میرسه این هستش که طبق تجربه من، دانشگاه هایی که توی سال اول برای شما استاد مشخصی قرار نمیدن و بهتون فرصت میدن که درس پاس کنید و با محیط و اساتید اشنا بشید (بیشتر پروگرم های مدل امریکایی)، این مصاحبه ها رو بیشتر دوست دارن. چون میخوان چیز های کلی ازتون بدونن.

  • مصاحبه های تکنیکال (درسی): این مدل مصاحبه ها عموما مصاحبه هایی هستند که قراره توی اونها بکگراند شما چک بشه. به نظر من اگه فقط یه مصاحبه هستش و به شما گفته نشده موضوع دقیق این مصاحبه چک کردن بکگراندتونه، احتمالش کمه که این مدل مصاحبه رو تجربه کنید. علتش اینه که این مصاحبه زمان زیادی میبره و اگر کسی بخواد بکنه هم جداگانه یک مصاحبه با همین موضوع براتون در نظر میگیره. وقتی شما این مصاحبه رو میگیرید، احتمالا به این فکر میکنید که خیلی درس های زیادی وجود داره که پاس کردید و خب همشونو که نمیرسید دوره کنید. از اونجایی که استاد میخواد بکگراند شما رو چک کنه برای کار با خودش، شما لازم نیست همه درسهایی که گذروندین رو دوباره مرور کنید. بجاش باید تمرکزتون رو روی درس های مرتبط با فیلد اون استاد بگذارید.

مهمترین منبع برای اینکه بفهمید چه درس های مرتبطی وجود داره، خود درس هایی هستش که اون استاد درس میده! پس اولین استراتژی میتونه این باشه که اسلاید های اون درس ها رو بردارید و نگاه کنید تا هم براتون یاد اوری بشه و هم زمان خیلی زیادی ازتون نگیره. در قدم های بعدی میتونید درس های مشابه تر رو هم نگاه کنید

  • مصاحبه های تکنیکال (ارایه ای): این مدل مصاحبه معمولا از شما خواسته میشه یه چیزی اماده کنید (یکی از کارهای خودتون یا یک مقاله ای که استاد مشخص میکنه) رو ارایه بدید. به نظر من این ساده ترین نوع مصاحبه هستش چون شما تقریبا میتونید همه سوال ها رو پیش بینی کنید و ارایه خوب میتونه قبولی شما توی این مصاحبه رو تضمین کنه.

من حتما توصیه میکنم برای این مصاحبه اسلاید درست کنید. اولا این بهتون انسجام توی ارایه میده و دوما شما وقتی مصاحبه میکنید و اسلاید دارید صفحه کامپیوترتون رو share میکنید و این یعنی دوربین روی شما نیست و افراد روی اسلایدتون متمرکزن. پس میتونید یک تیکه کاغذ از قبل اماده کنید و نکاتی که میخواید حتما بگید (یا نوع گفتنشون)‌ رو بنویسید تا سر مصاحبه بهتون چیزی رو از قلم نندازید. حتما حتما یکی دوبار قبل از مصاحبه برای خودتون (یا در حالت بهتر برای یک تعداد ادم دیگه) ارایه بدید تا نقاط ضعف و قوتتون بیاد دستتون. حواستون باشه که ممکنه سوالهای مرتبط با مفاهیم اصلی توی مقاله ازتون پرسیده بشه (مثلا مدل توی این مقاله با فیلان شبکه هم کار میکنه؟ اگه نه چرا؟) و سعی کنید حتما همه چیز رو خوب بفهمید.

  • مصاحبه تکنیکال (مساله ای): توی این مدل مصاحبه به شما یک مساله داده میشه و ازتون میخوان که حلش کنید.

بر اساس تجربه من این جور مساله ها دو دسته هستند. یا مساله های ساده (و پازل طور)‌ که با ایده های ساده ای حل میشن، یا مساله های باز علمی و ریسرچی اند (به نظر من حد وسطی وجود نداره!).

برای مورد اول میتونم این مساله رو که ازم سوال پرسیده شد بهتون بگم:

فرض کنید یک درخت ریشه دار با n راس دارید که هرکدوم از راس هاش سه تا بچه داره. تعداد برگ های این درخت چندتاست؟

مساله بالا مساله سختی نیست. صرفا هدف اینه که ببینن این مساله های دم دستی رو میتونید توی زمان کمی حل کنید یا نه.

برای حالت بعدی (سوال های باز)، هدف این هست که نوع فکر کردن شما دیده بشه و اصلا حل مساله مورد نیاز نیست (چون شدنی هم نیست). شما به عنوان یک ریسرچر لازم دارید به شکل خوبی به یک مساله تازه نزدیک بشید تا بتونید حلش کنید. اینجا قراره نوع نگاه شما سنجیده بشه.

  • مصاحبه برنامه نویسی: این مدل مصاحبه ها خیلی کم اتفاق میافتن (به خصوص برای پوزیشن های ارشد یا دکتری)، ولی خب ممکنه باهاش مواجه بشید. توی این مصاحبه ها بیشتر میخوان بدونن شما چطوری یه مساله الگوریتمی رو حل و تبدیل به کد میکنید. بهترین روش برای اماده شدن توی این مصاحبه حل یک سری مساله خیلی معروف برنامه نویسی برای یاد اوری پیاده سازیشون هستش. چون مثلا شما اگه بدونید DFS رو چطوری پیاده سازی میکنید وقتی ازتون یه مساله پرسیده بشه که نصفش DFS زدن روی یه گرافه خیلی راحت کدشو میزنید.

در زمان مصاحبه

روز مصاحبه سعی کنید ارامش خودتون رو حفظ کنید. وقتی وارد مصاحبه شدین سعی کنین یکم بحث های متفرقه اول بکنید که سنگینی فضا شکسته بشه. مثلا من چند باری بعد از اینکه خودمو معرفی کردم در مورد اینکه فامیل سختی دارم و همیشه مردم اشتباه میگن حرف زدم و این باعث شده که طرفم یکم بخنده و منم حس دوستانه تری پیدا کنم!

در طول مصاحبه هایی که از شما میخوان سوالی رو حل کنید حتما بلند فکر کنید! روند فکری شما توی حل مساله مهتر از هرچیزی هستش و خب مهمه که طرف فرایند نزدیک شدن شما به جوابو ببینه. من یادمه یک بار داشتم حرف میزدم در جواب یک سوال و اون وسط منو متوقف کرد و گفت تو آلردی جوابو دادی! و من نمیدونستم که جوابو دادم! همچنین اگه اطراف جواب دارید میپرید (که برای من چند بار پیش اومد)‌، به طرف این حس رو میده که خب شما دارید مسیر درستی میرید! پس بلند فکر کنید.

معمولا در آخرای مصاحبه از شما خواسته میشه که اگه سوالی دارید بپرسید. برای این قسمت حتما برنامه داشته باشید. اگر با خود استاد حرف میزنید میتونید در مورد اینکه چطوری پروژه هاش رو هندل میکنه یا چندبار در هفته قرار میگذاره صحبت کنید. اگه با دانشجوی استاد حرف میزنید ازش در مورد اخلاق و انتظارات استاد و اینکه راضی هست یا نه بپرسید. اینجور چیزا به طرف مقابلتون این حس رو میده که شما هم پارامتر های محکمی برای انتخاب هاتون دارید و این مهمه!

در طول مصاحبه سعی کنید همیشه لبخند بزنید. این ارتباط دوستانه رو حفظ کنید تا به خودتون ارامش بیشتری بدید. در اخر مصاحبه میتونید در مورد فیدبک استاد از مصاحبه بپرسید. ازشون تشکر کنید و مصاحبه رو تموم کنید.

بعد از مصاحبه

بعد از مصاحبه یک ایمیل تشکر به استاد بزنید و بخاطر زمان و توجهش توی مصاحبه تشکر کنید. تا اینجا شما فهمیدید (با احتمال خیلی زیاد)‌ که مصاحبه چطوری پیش رفته و نتیجه چیه. اگرنه، چند روزی صبر کنید و بعد یه ایمیل بزنید در مورد قدم های بعدی بپرسید. اگر رد شده باشید بهتون میگن!


اگر شما هم تجربیاتی داشتید‌ که میتونه به این نوشته کمک کنه با ایدی sashkboos داخل تلگرام تماس بگیرید. همچنین اگر سوالی داشتین من در خدمتتونم. امیدوارم موفق باشید.

بعضی منابعی که ممکنه به دردتون بخوره:

https://www.cs.unc.edu/~azuma/hitch4.html

A graduate school survival guide: "So long, and thanks for the Ph.D!"
A graduate school survival guide: “So long, and thanks for the Ph.D!”
A guide to surviving graduate school, from the perspective of what I wished I had known at the start but had to learn the hard way instead.

https://www.eecs.harvard.edu/htk/phdadvice/

H.T. Kung | Ph.D. Advice
H.T. Kung | Ph.D. Advice
undefined

نویسنده مطلب: saleh.ashkboos

منبع مطلب

به فکر سرمایه‌گذاری هستی؟

با هر سطحی از دانش در سریع‌ترین زمان با آموزش گام به گام، سرمایه گذاری را تجربه کن. همین الان میتونی با لینک زیر ثبت نام کنی و ۱۰ درصد تخفیف در کارمزد معاملاتی داشته باشی

ثبت نام و دریافت جایزه
ممکن است شما بپسندید
نظر شما درباره این مطلب

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.